چکیده
یکی از مهمترین اصول اخلاقی در مکتب اسلام، احترام به پدر و مادر است: آیات و روایات تاکید فراوان در این باره دارند جالب این است که در موارد بسیار بعد از توحید و یکتاپرستی بدون فاصله احسان به این دو نهاد ارزشمند عالم خلقت را مطرح می کنند، آری اینگونه بیانات آن هم از قادر حکیم علی الاطلاق و رسول گرامی اش و ائمه هدی علیهم السلام خود بیانگر اهمیت آن است.
کلید واژگان:
احترام، احسان، حق، پدر، مادر، رابطه بین اینها.
مقدمه:
عواطف انسانی و حق شناسی دو مسئله ارزشمندی است که برای رعایت احترام به والدین کافی است و لی از آن جهت که در مکتب اسلام عزیز روی مسائل که عقل در آن استقلال دارد و عاطفه هم آن را در می یابد به عنوان تاکید حکم دارد و سکوت را ناروا می داند و در مسئله احترام والدین تاکیدات دارد که در جای دیگر کمتر دیده می شود.
در قرآن کریم سوره لقمان آیه 15 می فرماید: « ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفاً» در این آیه شریفه توصیه می کند حتی اگر پدر و مادر کافر باشد احترام آنها لازم است: امام صادق علیه السلام می فرماید: « لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنه و هو من ادنی العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد نظر الیهما» اگر چیزی کمتر از اف وجود داشت خداوند از آن نهی می کرد اف کمترین اظهار ناراحتی است و این حداقل مخالفت و بی احترامی نسبت به پدر و مادر است و از اسن جمله نظر تند و غضب آلود به آنها است. (مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ ج 12/ ص 96)
جهاد یکی از مهمترین برنامه های اسلامی مادام که وجوب عینی پیدا نکند خدمت پدر و مادر و رسیدگی بامور آنها اهم از آن است حتی اگر جهاد رفتن موجب ناراحتی آنها شود جائز نیست.
امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب جوان که شور جهاد در دل داشت ولی پدر و مادر ناتوان داشت که خیلی با و انس و علاقه داشت فرمود:
« فوالذی بعثنی بالحق لانسها بک لیله خیر من جهاد فی سبیل الله سنه»
قسم به آنکه مرا به حق مبعوث ساخته است اگر یک شب مادر با تو مانوس باشد از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است(مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ج 12/ ص 96)
موثر ترین نفرین، نفرین پدر ومادر درباره فرزند است. اگر والدین برای فرزند نفرین کند او در بهشت راه ندارد نه تنها راه ندارد بلکه از بوی بهشت از فاصله های دور محروم می گردد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ایاکم و عقوق الوالدین ریح الجنه لوجد من مسیره الف عام و لا یجرها عاق» بترسید از اینکه عاق پدر و مادر قرار گیرید زیرا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد ولی به مشام عاق والدین نخواهد رسید.( مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ ج12 ص 97)
خداوند منان و حکیم نسبت به یکتاپرستی و احترام والدین از انسان این گل سرسبد عالم خلقت تعهد و پیمان گرفته است و آن هم در جایی مطرح ست که مطلوب و مقصود دلداری اهمیت وارزش باشد والا تعهد و پیمان معنی و مفهوم ندارد.
خداوند در کتابش می فرماید: «و اذا اخذنا میثاق ببنی اسرائیل ان لا تبعدون الا الله و بالوالدین احسانا ..» (بقره/ 83)
به یاد آور زمانی را که ازبنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.
گر چه شأن نزول آیه درباره ی بنی اسرائیل است اما در حقیقت یک برنامه کلی الهی را درباره ی تمام جوامع بشری بیانگر است:
از آن جایی که اخترام به پدر ومادر در مکتب اسلام جایگا ویژه دارد لازم دیدیم در این مورد بحث داشته باشم گر چه نمی توانم حق مطلب را ادا کنم. و من الله توفیق.
احترام و نیکی به پدر و مادر
احترام و نیکی به پدر و مادر یکی از اصول بسیار مهم و ارزشمند اخلاقی است که معصومین و ائمه هدی علیهم السلام در گفتار و کردار خود اهمیت و بهاء زیادی به آن داده اند وبرای روشن شدن این مطلب لازم است از جهات مختلف مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد:
الف: نیکی به پدر و مادر معنی وسیعی دارد
احترام به پدر و مادر معنی گسترده و وسیعی دارد به طور خلاصه هر شکل و ... هر نوع بی احترامی و هر چیزی که موجب ناخشنودی و نارضایتی آنها شود باید از آن دوری جست و در برابر آنها کاملاً خاضع و به خودش به آنها مودبانه و شایسته باشد و به تعبیر قرآن کریم:
« و لا تقل لهما اف»(1)
ترجمه: به پدر و مادر اف نگو.
یعنی از ریزترین و کوچک ترین سخن و حرکتی که باعث آزردگی و بخش خاطر آنها گردد اجتناب کن.
واژه ی اف بی مقدارترین و سبکترین تعبیر نامودبانه است که برای ابراز درد با ناراحتی گفته می شود.
امام صادق علیه السلام فرمود:«لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنه و هو من ادنی العقوق و من العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد النظر الیها» (2)
ترجمه: « اگر در آزردن پدر و مادر خداوند چیزی را کمتر از اف میدانست از آن نهی می کرد» و از جمله آزردن این است که انسان یا چشم خیره بآنها بنگرد. اف گفتن از کمترین و بی مقدارترین موراد آزردن است از مفهوم این روایت فهیمده یم شود که احترام و نیکی به پدر و مادر تا چه اندازه وسعت و گسترش دارد.
خلاصه این روایت بیانگر وسعت گسترش معنای بی احترامی به پدر و مادر است.
ب: احترام و نیکی به پدر و مادر از دیدگاه قرآن
در سیزده مورد ، قرآن کریم یاد از احترام و نیکی به پدر و مادر نموده و جالب اینکه در هفت مورد پس از دعوت به یکتایی و شکر خدا، بدون فاصله دعوت به احسان و تشکر از پدر و مادر می کند این مطلب بیانگر ارزش فوق العاده ی احترام به پدر و مادر است که بعد از اعتقاد به یکتای خدای منان مطرح و بیان شده است.
ترجمه: « به یادآورید زمان اینکه از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدای یگانه پرستش نکنید و به پدر ومادر و نزدیکان ... نیکی کنید».
در این آیه سخن از پیمان است که خداوند از بنی اسرائیل گرفته و آنها را بواسطه ی شکاستاندن این پیمان شدیداً مورد سرزنش قرار میدهد در این پیمان چندین مطلب آمده است من جمله دو مورد ذیل:
برنامه ای برای زنده ماندن ملت ها
این آیه شریفه شأننزول آن درباره ی یهود است و در عین حال یک سلسله قوانین کلی و عمومی را برای همه ی ملل دنیا در بردارد، عوامل زنده ماندن، بقاء و سرافرازی ملت ها و رمز شکست آنان را یادآور می شود .
الف: ازدیدگاه قرآن، سرافرازی و سربلندی ملتها در صورتی امکان پذیر است که خود را به قوی ترین قدرت و ریشه دارترین نیرو متکی سازند و در هر فراز و نشیبی زندگی با او مرتبط باشد واز او مدد جویند به قدرت تکیه کند که فنا و زوال در او راه نداشته باشد.
اگر چنین کنند از هیچ کسی ترس و وشت نخواهد داشت و پیروزی و موفقیت آنها تضمین شده است و معلوم و هویدا است که چنین مبدئی جز آفریدکار جهان نخواهد بود آری این تکیه گاه خداوندا ست.
ب: و از طرف دیگر ، برای بقاء و جاودانگی ملت ها هم بستگی خاصی بین ملت ها و افراد لازم است این عمل در صورت ممکن است که هر کس و هر فردی نسبت به پدر و مادر که شعاع زندگی آنها ست و بعد نسبت به خویشاوندان و اقربا و بعد از آنها نسبت به تمام افراد اجتماع و جامعه احترام بگذارد و با نیکی رفتار کند تا اینکه : همه بال و پر یکدیگر باشند.
ترجمه: « و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید! و به پدر ومادر نیکی کنید...»
در آیه فوق چندین مورد از حقوق اسلامی اعم از حق الهی و بندگان او و آداب معاشرت با مردم اشاره شده است.
کمتر موضوع در قرآن مثل حق والدین مورد تاکید قرار گرفته است اینکه حق والدین در چندین مورد بعد از دعوت به پرستش خدای یگانه قرار می گیرد بیانگر اهمیت آن است علاوه بر این از چنین تعبیرهایی مکرر استفاده می شود میان یگانه پرستی و احسان والدین ارتباط و پیوندی وجود دارد و در حقیقت این چنین هم است چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اول از ناحیه ی خدا است و در مراحل بعد به پدر وادر ارتباط دارد ، زیرا فرزند بخشی از وجود پدر ومادر است.
بنابراین ترک حقوق پدر و مادر، هم دوش شرک به خدا است.
ترجمه:« بگو بیائید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برای تان بخوانم اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر ومادر نیکی کنید...»
در این آیه به بخشی از محرمات الهی اشاره شده و جالب توجه این است که شرک به خدا و احترام به والدین را در ردیف اول قرار داده و احترام به والدین را بعد از شرک بیان می کند.
نخست می فرماید به آنها بگو: بیائید تا آنچه را خدا بر شما تحریم کرده است برایتان بخوانم و بر شمارم « قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم»
اگر در بیان محرمات الهی از شرک شروع می شود و نکته رمز قرآن این است که در واقع شرک سرچشمه اصلی همه ی مفاسد اجتماعی است و ذکر نیکی به پدر و مادر بلافاصله بعد از مبارزه با شرک و قبل از دستورهای مهمی همانند تحریم قتل نفس و اجرای اصول عدالت می آید دلیل بر اهمیت فوق العاده ی حق پدر و مادر در دستورهای اسلامی است این موضوع وقتی روشن می شود که می بینیم به جای تحریم آزار پدر و مادر که هم آهنگ با سایر تحریم های این آیه است موضوع احسان و نیکی کردن، ذکر شده است یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی برای آنها حرام است بلکه علاوه بر آن احسان و نیکی در مورد آنان نیز لازم و ضروری است.
ترجمه: « پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری برسد کمترین اهانت بآنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو».
و اخفض لهما جناج الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا» (اسراء / 24)
ترجمه: و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنها فرود آر بگو: پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.
1-پیمان می گیرد که خدای یگانه را پرستش کنید و در برابر هیچ بتی سر تعظیم فرود نیاورد. 2- نسبت به پدر و مادر احترام ونیکی کنید. 2- و اعبدوالله و لاتشرکوا به شیئاً و بالوالدین احسانا!» (4) 2- به جق پدر و مادر اشاره کرده و توصیه میکند: « نسبت به آنها نیکی کیند» « و بالوالدین احسانا» 3-« قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (5) 1-«اینکه هیچ چیز را شریک و هم تای خدا قرار ندهید» «الا تشرکوا به شیئاً» 2- «نسبت به پدر ومادر نیکی کنید» « وبالوالدین احساناً» 4- وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریما» (اسراء/23) 1-و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل الا تعبدون الا الله و بالوا لدین احساناً و ذالقربی» (3) 1-نخست مردم را به عبادت و پرستش ذات باری تعالی و ترک شرک و بت پرستی که ریشه ی اصلی تمام برنامه های اسلامی است دعوت می کند دعوت به توحید و یگانه پرستی روح را پاک و نیّت را خالص، اراده را قوی و تصمیم را برای انجام هر کاری و برنامه ی مفیدی محکم می سازد از آنجا که آیه بیانگر یک سلسله از حقوق اسلامی است قبل از همه حقوق خداوند بر مردم را اشاره نموده و فرمود: « واعبدوالله و لا تشرکوا به شیئاً»
توحید و نیکی به پدر و مادر
اصل توحید یکی از اساسی ترین تعلمات انسانی انبیاء الهی است در این آیه پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر ومادر نیکی کنید. « و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً» قضاء مفهوم و معنی موکدتری از امر دارد و امر و فرمان قطعی و محکم را می رساند و این نخستین تاکید در این مسئله است.
قرار دادن توحید یعنی اساسی ترین اصل اسلامی، در کنار نیکی به پدر و مادر تاکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی.
مطلق بودن احسان که هرگونه نیکی را در بر می گیرد و هم چنین والدین که مسلمان و کافر را شامل می شود سومین و چهارمین تاکید در این جمله است. توجه باین نکته نیز لازم است که فرمان معمولاً روی یک امر اثباتی می رود و در این جا روی نفی رفته است (پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید) ممکن است این شکل سخن راندن برای این باشد که: از جمله «قضی» فهمیده می شود که جمله دیگری در شکل اثباتی در تقدیر است و در معنی چنین می باشد. پروردگارت فرمان موکد داده است او را بپرستید و غیر او را نپرستید و یا اینکه مجموع جمله ی نفی و اثبات ( لا تعبدوا الا ایاه) در حکم یک جمله اثباتی است ، اثبات عبارت انحصاری پروردگار سپس به دنبال بیان یکی از مصداق های روشن نیکی به پدر و مادر پرداخته می فرماید: هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری و شکستگی برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمی تو باشد) از هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار وکمترین اهانت به آنان مکن حتی سبکترین تعبیر نامودبانه یعنی اُف به آنها مگو.(6)
دقت و باریک بینی هایی در احترام پدر ومادر
دو آیه ی فوق الذکر نهایت دقت و بارک بینی را لازم دارد چرا؟ برای اینکه قسمتی از ریزه کاری های رفتار مودبانه را نسبت به پدر و مادر بیانگر است.
آیا صبر و حوصله برای نگهداری دارند و یا آرزوی مرگ آنها را می کنند؟
نکته ی مهمی که از این تعبیر استفاده می شود این است اگر پدر و مادر امروز به مرحله ی از ناتوانی رسیده اند که قدرت دفع آلودگی از خود ندارند فراموش مکن و به خود مغرور مباش تو هم روزی و روزگاری چنین بودی که آنها هیچ گونه خودگذری و محبت را در مور تو فراموش نکردند تو هم امروز محبت و ملاطفت آنها را لازم است جبران کنی اگر چه جبران سخت است و آن ممکن نیست مگر با عنایت خاص الهی در این مرحله لازم می دانم این دعا را بکنم و بگویم بارالها دست مرا بگیر و مرا به این خدمت که قدرت بیان وصف آن را ندارم یاری فرما. آمین.
« و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین»(7)
ترجمه: ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکیکند مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی به زمین می گذارد ، و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است، تا زمانی که به قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمت را که به من و پدر ومادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خوشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان ، من به سوی تو باز می گردم و توبه می کنم و من از مسلمانم.
در این ایه شریفه نخست به وضع و حال نیکوکاران پرداخته و از نیکی پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمه ای است برای شکر پروردگار آغاز می کند و می فرماید: « ووصینا الانسان بوالدیه احسانا». توصیه به معنی مطلق سفارش است، و معنی و مفهوم او تنها انحصار به سفارش های بعد از مرگ ندارد روی جهت است که بعضی از مفسرین آن را به معنی امر و دستور تفسیر کرده اند.
بعد از بیان نیکی به پدر و مادر به حق شناسی مادر پرداخته و با دلیل آن را مطرح می کند و می فرماید: مادر او را با اکراه و ناراحتی حمل می کند، و با ناراحتی بر زمین می گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتن او سی ماه است. «حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا»
در این مدت بزرگترین فداکاری و از خودگذشتگی را مادر درباره فرزند دلبندش از خود به نمایش می گذارد او را در جای نگهداری و بزرگ می کند و رشد می دهد که هیچ کسی دیگری را در آن جا نگهداری نمی کند و از شیره ی جان و مغز استخوان او را تغذیه می کند.
از روزی که نطفه ی او منعقد می گردد حالت مادر دگرگون می شود و ناراحتی یکی پشت سر دیگری باو رخ می دهد هر قدر جنین بیشتر رشد و نمو می کند مواد بیشتری از شیره ی جان مادرمی گردد تا آنجا که روی استخوان و اعصاب مادر تاثر انکار ناپذیری می بخشد گاه خواب و خوراک واستراحت و آرامش او فدای فرزند می گردد و در دوران آخر، زمان حمل حتی نشست و برخواست برای او مشکل می شود اما مادر بواسطه عشق به فرزندی که بزودی دیده به جهان می گشاید و بر چهره دلربای مادر لبخند جانانه می زند این ناملایمات و مشکلات طاقت فرسا را تحمل می کند.
سخت ترین لحظات زندگی زندگی مادر همان لحظه است که لحظه وضع حمل فرا می رسد خیلی از مادران در این لحظات حساس جان به قربان فرزند می کنند و زنده ماندن خود را فدای زنده ماندن فرزندمی کند به هر صورت آنگاه که مادر این بار سنگین را زمین گذاشت و فرزندش دیده به جهان گشود دوران سخت دیگری برای او شروع می شود دوران مراقبت دائم و شبانه روزی از فرزند دوران که به تمام نیازهای فرزند باید جواب گفت آن هم نیازهای کودکی که هیچ گونه قدرت به بیان آنها ندارد اگر دردی دارد، ناراحتی دراد نمی تواند آن را بیان کند اگرگرسنه است و یا تشنه و یا گرما زدگی و سرما خوردگی داشته باشد اصلاً توان و قدرت بیان آنها را ندارد آنچه او ابراز می کند ناله و فریاد است و اشک ریختن این مادر است که باید با حوصله و بردباری تمام و کامل این نیازها را تشخیص دهد و مانند یک دکتر حازق و دلسوخته نیازهای و را بر اورده سازد فرزندان کوچولو نیاز به نظافت دارد و این خود مشکل دیگری از مشکلات مادر است.
نوزاد در این دوران گرفتار بیماری های مختلفی می شود این مادر است که شکیبایی فوق العاده و استثنایی به مقابله آنها برخیزد و فرزند عزیزش را نجات بخشد.
قرآن در اینجا تنها از ناراحتی ها و مشکلات مادر سخن می گوید و از مشکلات و گرفتاری های پدر سخن به میان نمی آورد و اینگونه سخن گفتن باری تعالی برای بی اهمیت نشان دادن زحمات و مشکلات پدر نیست بلکه پدر در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است ولی مادر سهم بیشتر در سختی و گرفتاری دارد لذا روی او بیشتر تکیه شده است.
خداوند منان در ادامه آیه مورد بحث می فرماید: حیات انسان هم چنان ادامه می یابد تا زمانی که به کمال قدرت و نیروی جسمانی رسد و به مرز چهل سالگی وارد گردد «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه»
حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی می فرماید: ظاهر این است که بلوغ اشد اشاره به بلوغ جسمانی و رسیدن به اربعین سنه (چهل سالگی) اشاره به بلوغ فکری و عقلانی است، چرا؟ برای اینکه معروف است: انسان غالباً در چهل سالگی به مرحله کمال عقل می رسد و گفته اند: غالب انبیاء در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند. (8)
در مورد اینکه سن بلوغ جسمانی چه سنی است؟ در بین علماء و بحث و گفتگو است. بعضی سن بلوغ جسمانی همان سن معروف بلوغ را می داند ولی روایات بعضش تصریح دارد که سن هجده سالگی همان سن بلوغ جسمانی است.
این هم مانع ندارد که این واژه در موارد مختلفی معنی متفاوتی داشته باشد البته این معانی متفاوت بواسطه قرائن که در کلام وجود دارد روشن می شود.
به هر صورت قرآن کریم بعد از مطرح کردن اشد بلوغ و بلوغ اربعین سنه می فرماید: این انسان با ایمان و لایق زمان که به چهل سالگی رسید از خدای منان سه چیز را می خواهد:
در چنین سن و سالی انسان موحد و با ایمان هم ازعمق و وسعت نعمت های خدا برای خودش آگاه می گردد و هم از خدمات که پدر و مادر برای او انجام داده که تا باین حد رسیده چرا؟ برای اینکه خودش در این سن و سال طبق معمول پدر و مادر می شود و زحمات طاقت فرسا و بی شائبه و ایثارگرانه ی آنها را با چشم سر مشاهده می کند و می بیند وانگهی بی اختیار به یاد آنها می افتد و به نیابت آنها خدا را شکر گذاری می کند.
بارالها به من توفیق ده تا عمل صالح به جا آورم که تو از آن خوشنود باشی.
شگفتی این چند جمله ی از دعا در این است که در دعای اول پدر و مادر را شریک قرار می دهد و به دعای سوم فرزندان و ذریه خود را ولی در دعای دوم برای خودش دعا می کند. آری انسانهای صالح و ملکوتی هرگز تنها خود را در نظر نمی گیرند بلکه اگر با چشمی خود را می نگرد و با چشم دیگر به افرادی که بر او حق دارند می نگرند.
آنگهی در پایان دو مطلب خیلی مهم را اعلام می دارد که هر کدام بیانگر یک برنامه ی اعلای عملی است یک « انی تبت الیک» پروردگارا من در این سن و سال بسوی تو باز می گردم وتوبه می کنم و به جا و حد رسیده ام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد و خط سیر من تا آخرین مرحله ی زندگی من مشخص گردد، راستی من به مرز چهل سالگی رسیده ام و برای عبد چون من چه قدر زشت و زننده است که به سوی تو باز نگردم و خود را از گناهان با اب گوارای توبه نشویم.
دو: برنامه ای دومش این است که می گوید: « و انی من المسلمین»
خدایا من از مسلمین هستم.
در واقع این دو جمله پشتوانه ی است برای آن دعاهای سه گانه و معنایش این است چون من توبه کردم و تسلیم مطلق در برابر فرمان توام خدایا تو نیز بزرگواری و مرا مشمول آن نعمت ها بفرما.
آیه بعدی که آیه 16 از سوره احقاف است اجر و مزد این گروه از مومنان شکرگزار را بیان می کند که می فرماید: «اولئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا» (10)
فعلاً مجال وارد شدن ای بحث نیست لذا از آن صرف نظر می کنیم و آن را به فرصت دیگری واگذار می کنیم و من الله توفیق.
« و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی المصیر» (11)
ترجمه: « ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را باناتوانی روی ناتوانی حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد. آری به او توجه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت همه به سوی من است».
در این آیه ی شریفه نخستین چیززی که مطرح می شود سفارش به پرد ومادر است و این خود بیانگر اهمیت حقوق پدرو مادر نسبت به فرزندان است واینگونه بیان الهی زنگ خطری است برای فرزندان که این حقوق را همیشه نصب العین داشته باشند.
و برای اولین بار می فرماید:
« و وصینا الانسان لوالدیه» ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم و آنگاه به زحمات فوق العاده ی مادر می پردازد و می فرماید: «و حملته امه وهنا علی وهن».
مادر او را حمل کرد و در حالی که هر روز ضعف و سستی تازه ای بر ضعف او افزوده می شد.
از نظر علمی این مطلب روشن و ثابت شده و تجربه نبز حاکی از این است که مادران هنگام بارداری شدیداً گرفتار وهن و سستی می شوند، چرا؟
برای اینکه : شیره ی جان و مغز استخوان خود را برای پرورش و رشد فرزند که در آینده ی نزدیک قره العین برای او می شود اختصاص می دهد.
بدین لحاظ مادران در دوران بارداری گرفتار کم بود انواع ویتامین ها می شود و آن ها باید جبران گردد و الا برای مادران خطرناک است و ممکن است بدین جهت سر به بالین مرگ نهند و این وهن و سستی حتی در دوران رضاع و شیردهی نیز ادامه دارد چرا؟ برای اینکه شیر، شیره ی جان مادر است لذا به دنبال بارداری بلافاصله قرآن کریم دوران شیردهی را مطرح می کند و می فرماید: «و فصاله فی عامین» پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است. و در سوره بقره آیه 233 نیز می فرماید: « و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می دهند. البته منظور دوران کامل شیرخوارگی است گاهی ممکن است کمتر از آن باشد.
به هر صورت در این مدت سی و سه ماه، مادر بزرگترین فداکاری و خودگذری را هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر جسمی و هم از نظر خدمات درباره فرزندش انجام می دهد و به دنبال توصیه به پدر و مادر خداوند منان می فرماید: «ان اشکر لی و لوالدین» شکر مرا به جا آور که من خالق و منعم اصلی تو هستم. یعنی این منم که تو را به این هیئت و شکل زیبا قالب زدم و به تو شعور، درک، عقل دادم و نعمتهای فراوانی در اختیار تو قرار دادم که قابل شمارش نیست این منم که تو را گل سرسبد عالم هستی قرار دادم و به پاس این نعمتها مرا شکرگذار باش و هم چنین لازم است که شکر پدر و مادر را بنمایی چرا؟ برای انیکه: آنها واسطه این فیض و عهده دار انتقال نعمت های من به تو می باشند.
آری، در این جا شکر پدر و مادر در کنار شکر الهی قرار گرفته و این خود به نوبه اش بیانگر اهمیت شکرگزاری برای پدر و مادر است و این خیلی نکته جالب است و انسان باید با درک این حقیقت با خود ببالد که شکر پدر و مادر او در قبال شکر الهی قرار گرفته و آن را هم کسی دیگری نه بلکه ذات اقدس الهی خود شکر پدر و مادر را در کنار شکر خود هم ردیف آن قرار داده است.
در قسمت پایان آیه قادر لایزال و در عین حال رئوف و مهربان با لحن که خالی از تهدید و هشدار نیست می فرماید: «الی المصیر» بازگشت همه ی شما به سوی من است» بله در این مورد اگر کسی سستی و یا کوتاهی کند در پیش گاه الهی و در روز محشر تمام این حقوق و زحمات مورد بررسی قرار می گیرد و موبه مو محاسبه می گردد و باید از این حساب و کتاب که رباره شکر نعمتهایش و هم چنین از شکر نعمتهای وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بی آلایش آنها بر آئید و الا مورد عقاب او قرار خواهد گرفت.
احترام به پدر ومادر و اطاعت فرزندان از پدران ومادران یکی از مسائل عمده و اساسی اسلامی است ولی از آنجا که توصیه به احترام پدر و مادر و اطاعت از آنها ممکن است این توهم را به وجود بیاورد که حتی در مسئله اعتقادی از قبیل ایمان و کفر نیز به آنها مماشات کرد وحرف آنها را پذیرفت این مسئله استثنایی دارد و آن هم استثنایی محترمانه لذا قرآن کریم می فرماید: « و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما» (12)
ترجمه: « هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن (حداقل) آگاهی نداری از ایشان اطاعت مکن.»
این آیه شریفه دستور قاطعانه می دهد رابطه انسان با پدر و مادر هرگز مقدم بر رابطه او با خداوند نباشد، و عواطف خویشاوندی هرگز نباید حاکم بر مسائل اعتقادی و مکتبی او گردد. جمله ی «جاهداک» اشاره به این حرف دارد گاهی پدر و مادر به گمان اینکه سعادت و خوش بختی فرزند را می خواهند، تلاش و سعی می کنند او را رهنمایی نموده به عقیده ای انحرافی خود سوق دهند و این طرز عمل کرد در مورد همه ی پدران و مادران دیده شده و می شود وظیفه ی فرزندان هم در هم چه مواردی این است: هرگز در برابر فشار و خواسته آنها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را محفوظ نگهدارد و وارد هیچ گونه معالمه ای نگردد توحید و عقائد توحیدی را با چیز دیگری معاوضه نکنند. ممکن است فرمان « فلاتطعهما» باز این توهم را بوجود آورد که در برابر پدر ومادر مشرک باید شدت عمل و بی حرمتی به خرج داد بلافاصله اضافه می کند عدم اطاعت از آنها در مسئله کفر و شرک دلیل بر قطع رابطه ی مطلق با آنها نیست بلکه فرمان می دهد « و صاحبهما فی الدنیا معروفا» (13) با آنها در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن. از نظر دنیا و زندگی مادی با آنها مهر و محبت و ملاطفت داشته باش و از نظر مسائل اعتقادی و برنامه های مذهبی تسلیم افکار و پیشنهادهای آنها نباش پس این گونه عمل کردن خود نقطه ی اصلی اعتدال است که تمام حقوق پدر و مادر در آن جمع است لذا بعداً می فرماید: « واتبع سبیل من اناب الی» (14)
راه آنهایی را پیروی کن که به سوی من بازگشته اند و آن راه پیامبران و مومنان راستین است چرا؟ برای اینکه: « ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون» (15)
بازگشت همه ی شما به سوی من است و من شما را از آن چه در دنیا عمل می کردید آگاه می سازم و بر طبق آن اجر و پاداش و کیفر می دهم. این قسمت آیه نیز هشدار است برای عمل کرد ما در نیا و باید متوجه آن باشیم به هر صورت لازم است یادآور شویم که آیه فوق کاملاً شبه چیزی است که در آیه 8 سوره ی عنکبوت بیان شده است و افراد علاقه مند می توانند در آن جا مراجعه کنند.
2- یادآور می شود اگر آنها آنقدر پیر و ناتوان شود که نتواند از جا برخیزند و یا اینکه حتی قدرت دفع آلودگی را از خود نداشته باشد باز هم مسئولیت شما در قبال آنها سنگین تر است و این خود آزمایش بزرگی است که فرزندان به آن آزموده می شوند که: آیا وجود آنها را به داشتن چنین حالتی رحمت می داند و یا نقمت و بلا. 3- خداوند به پیامبرش فرموده: در این حال بآنها اف نگو یعنی اظهار تنفر وناراحتی نکن، داد نزن، صدا بلند مکن و با قول ملاطفت آمیز و بزرگوارانه بآنها سخن بگو که این خود نهایت ادب است. 4- قرآن کریم فرمان به تواضع و فروتنی می دهد و تواضعی که نشان محبت، علاقه باشد نه اینکه بیانگر چیزی دیگری باشد. 5- در موقع دعا و التماس آنگاه که رو به جانب رب العزه می کنی پدر و مادر را چه زنده باشد و چه مرده باشد فراموش مکن و تقاضای عفو و بخشش الهی را برای آنها داشته باش و بگو خداوندا همانطور که آنها مرا در کودکی تربیت کردند آنها را مورد رحمت بی پایان خویش قرار بده. 1- پروردگاری به من الهام کن و توفیق عنایت فرما تا شکر نعمتی که به من و پدر ومادرم ارزانی داستها ی به جا آورم. «قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی»(9) 2- در مرحله دوم تقاضای او از خدایش این است: « وان اعمل صالحاً ترضاه» 3- تقاضای سوم او باین صورت مطرح می شود « واصلح لی فی ذریتی» خداوند ا اصلاح و درست کاری را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش کلمه «لی» که در این جمله آمده بیانگر این است که این صلاح و درست کاری طوری باشد که نتایج آن عائد من نیز بشود. 1-انگشت روی حالات ضعف و ناتوانی آنها می گذارد یعنی حال پیری و زمین گیری ایشان را یاد آور می گردد، در آن حال ضعف و ناتوانی است که نیاز به حمایت و محبت دارد و می گوید ناچیزترین سخن آزاردهنده به آنها نگو.
پی نوشت ها :
(1)-اسری/ 23.
(2)- تفسیر نمونه/ج12/ ص 96، ناصر مکارم شیرازی، انتشار 1385: ناشر دارالکتب الاسلامیه- تهران
(3)- بقره/ 83 ، تفسیر نمونه/ج1/ ص 382ـ 387
(4)- نساء/36، تفسیر نمونه/ج3/ ص 479
(5)- انعام/ 151 ، تفسیر نمونه/ج6/ ص 43ـ 48
(6)- تفسیر نمونه/ج12/ ص 90-91.
(7)- احقاف/ 15، تفسیر نمونه/ج21/ ص 342.
(8)- تفسیر نمونه/ ج21/ ص 344.
(9)- اوزعنی از ماده ی انزاع است که به معنی الهام و توفیق عشق و علاقه و بازداشتن از انحراف است.
(10)- احقاف/16
(11)- لقمان/14، تفسیر نمونه/ج17/ ص 52.
(12)- لقمان/ 15، تفسیر نمونه/ج17/ ص 54.
(13)- لقمان/ 15.
(14)- همان.
(15)- همان.
منابع
قرآن
تفسیر نمونه/ج12/ ص 96، ناصر مکارم شیرازی، انتشار 1385: ناشر دارالکتب الاسلامیه- تهران